حیرانیم..

رسوایی

شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۵ ق.ظ

رسوایی..

رسوایی واژه غریبی ست. برای بعضی ها و البته "بعضی" رسوایی ها، نقطه پایان است... اما من این رسوایی ام را نقطه شروع خودم گذاشته ام..

رسوایی پایان تظاهر است..

انگار آدم بعد از رسوایی پاک می شود.. مثل اینکه بزرگترین قربانی ها، یعنی خودش را داده باشد تا مگر مورد بخشش واقع شود.. مورد توجه خدا.. 

قربانی دادن یعنی دل کندن و فدا کردن چیزی که چه بسا برای پروردن و از دست ندادنش تلاش ها کرده ای.


آدمی که دیگر چیزی ندارد تا بخواهد حفظش کند و برای حفظ ش هر کاری بکند، لابد آدم «آزاده» ایست..

بله.. همین است.. «آزاده»

«رسوایی» می تواند آدم را به «آزادگی» بکشاند، اگر خدا بخواهد..


و من نوشته بودم که 

«این جهل مرا بی آبرو کرده است

یک روز و نه یک روزه، اوضاع کاملا دگرگون خواهد شد..»

حالا.. با این رسوایی انتخاب شده و اختیاری ام، خود را به آزادگی خواهم کشاند..اگر خدا بخواهد..




  • الف

نظرات  (۱)

  • زهرا شهرزاد
  • النجاه فی الصدق.. با خوندن متن ات فقط همین به ذهنم رسید.. هرچند دستگیرم نشد منظور چیست!
    اینجا مبارک باشه ضمنا
    پاسخ:

    در ظلمت حیرت ار گرفتار شوی

    خواهی که ز خواب جهل بیدار شوی

    در صدق طلب نجات، زیرا که به صدق

    شایستهٔ فیض نور انوار شوی..


    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی