حیرانیم..

سترونی..

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۴:۰۶ ب.ظ

فلوبر بدون تردید یکی از کسانی ست که بیشترین کمک را به جعل زندگی هنرمند، یا دقیق تر سخن بگوییم، به جعل حوزه هنر کرده است، یعنی این جهان باژگونه که قوانین آن کاملا عکس قوانین جهان معمولی ست، *حوزه ای که در آن سترونی هنرمند سرچشمه توان خلاق اوست* . شاید برای فلوبر نوشتن درباره سترونی یکی از طرق درک حقیقت توانایی خاصی باشد که به نویسندگان و نوشته های آنان عطا شده است. این توانایی که با یادآوری شبه جادویی گذشته حاصل می شود و از رهگذر آن به نوعی ادراک قفانگر دست می یابند، در سترونی و در ناتوانی فهم زمان و امور حاضر نهفته است... 


این توانایی که با یادآوری شبه جادویی گذشته حاصل می شود و از رهگذر آن به نوعی ادراک قفانگر دست می یابند، در سترونی و در ناتوانی فهم زمان و امور حاضر نهفته است


این توانایی که با یادآوری شبه جادویی گذشته حاصل می شود و از رهگذر آن به نوعی ادراک قفانگر دست می یابند، در سترونی و در ناتوانی فهم زمان و امور حاضر نهفته است؟


[ جامعه شناسی و ادبیات؛ پی یر بوردیو] 


یک. این مقاله بی تردید فوق العاده است. بی تردید!

دو. درباره این حرف ها چندهزار ساعت باید فکر کرد؟ 

چقدر باید زندگی شان کرد؟؟ ... گاهی تفسیرها در مرحله اول فقط متن را دستمالی می کنند...


سه. کی بشود که درباره ی وضعیت فردریک مورویی مان بتوانم فکر کنم و بنویسم... کی واقعا؟

  • الف

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی